۱۳۹۱ فروردین ۸, سه‌شنبه

صدور حکم غیر انسانی اعدام علیه یک نوجوان زندانی در زندان سیاهکل

به گزارش «فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران» صدور حکم غیر انسانی اعدام علیه یک نوجوان زندانی در زندان سیاهکل.
نوجوان زندانی حمید احمدی از اهالی شهر سیاهکل در سن 15 سالگی به اتهام مشارکت در قتل دستگیر و پس از 4 سال زندان و رسیدن به سن 19 سالگی قوۀ قضاییه رژیم ولی فقیه او را به اعدام محکوم کرده است.
حکم ضد بشری اعدام پس از 4 سال زندانی بودن این نوجوان و قرار دادن وی در شرایط غیر انسانی اخیرا به وی و خانواده اش ابلاغ شده است.
سیاست اعدام و سرکوب مردم ایران توسط ولی فقیه علی خامنه ای تعیین می شود و از طریق صادق لاریجانی رئیس منصوب وی در قوۀ قضاییه و از جنایتکاران علیه بشریت مورد تایید و به اجرا گذاشته می شود.هدف از این سیاست ضد بشری ایجاد فضای رعب و وحشت در بین مردم ایران است.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، ادامۀ صدور حکم اعدام نوجوانان و اعدام مخفیانه آنها را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر،یونیسف و سایر مراجع بین المللی خواستار ارجاع پرونده جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه علی خامنه ای به شورای امنیت سازمان ملل متحد جهت گرفتن تصمیمات لازم اجرا می باشد.

۱۳۹۱ فروردین ۴, جمعه

اعدام زنان:

بر اساس گزارش سالانه ۲۰۱۱ سازمان حقوق بشر ایران دستکم ۱۵ زن در این سال در ایران اعدام شدند. این در حالی است که فقط اعدام ۳ نفر از این ۱۵ زن توسط منابع رسمی حکومت ایران اعلام شده اند و ۱۲ اعدام دیگر توسط منابع غیر رسمی اعلام شده و صحتشان تائید شده است. اعلام نکردن یا مخفی نگاه داشتن اعدام زنان میتواند به دلیل حساسیت افکار عمومی نسبت به اعدام زنان باشد. به همین دلیل سازمان حقوق بشر ایران بر این گمان است که تعداد واقعی زنان اعدام شده میتواند از آمار گزارش شده در اینجا نیز بیشتر باشد.

اسامی زنان اعدام شده در سال ۲۰۱۱:

۱- زهرا بهرامی (بهرامیان) : شهروند ایرانی- هلندی در سن ۴۵ سالگی در بهمن ماه ۱۳۸۹ (ژانویه ۲۰۱۱) در زندان اوین به اتهام قاچاق مواد مخدر اعدام شد. زهرا بهرامی یک سال قبل از آن در رابطه با اعتراضات زد حکومتی پس از انتخابات ۱۳۸۸ دستگیر شده و به اتهام محاربه از طریق عضویت در سازمان های ضد حکومت به اعدام محکوم شده بود (منبع: رسانه های رسمی حکومت ایران).

۲- زن (هویت نا معلوم): در اسفندماه ۱۳۸۹ ( فوریه ۲۰۱۱) در زندان ارومیه به اتهام قاچاق مواد مخدر اعدام شد (منبع : هرانا).

۳- زن (هویت نا معلوم): همراه با مورد بالا در اسفندماه ۱۳۸۹ ( فوریه ۲۰۱۱) در زندان ارومیه به اتهام قاچاق مواد مخدر اعدام شد (منبع : هرانا).

۴- ادیوا میرزا سلیمان: کلیمی و شوهر ایشان به نام واروژان پتروسیان ارمنی، به همراه ۳ نفر دیگر(یک زن و ۲ مرد) که اتهام و هویتشان آشکار نشده است، بصورت مخفیانه در۲۳ اسفندماه ۱۳۸۹ (۱۴ مارس۲۰۱۱ )در زندان اوین اعدام شد (منبع: هرانا، آژانس خبری "محبت نیوز").

۵- زن (هویت نا معلوم): همراه با ادیوا میرزا سلیمان و سه مرد دیگر در زندان اوین اعدام شد. (منبع: هرانا، آژانس خبری "محبت نیوز").

۶- زن (هویت نا معلوم): همراه با دو خواهرخود روز ۳ خرداد ماه ۱۳۹۰ (۲۴ مه ۲۰۱۱) در زندان وکیل آباد بطور مخفیانه اعدام شد (منبع: کمپین بین المللی حقوق بشر).

۷- زن (هویت نا معلوم): همراه با دو خواهرخود روز ۳ خرداد ماه در زندان وکیل آباد بطور مخفیانه اعدام شد (منبع: کمپین بین المللی حقوق بشر).

۸- زن (هویت نا معلوم): همراه با دو خواهرخود روز ۳ خرداد ماه در زندان وکیل آباد بطور مخفیانه اعدام شد (منبع: کمپین بین المللی حقوق بشر).

۹- بیگم ن : همراه با یک زندانی مرد به نام خداداد ۳۰ تیرماه ۱۳۹۰ (۲۰ جولای ۲۰۱۱) در زندان رفسنجان به اتهام قاچاق مواد مخدر اعدام شد (منبع خبرگزاری ایسنا).

۱۰- لیلا حیاتی ۲۹ ساله : به اتهام نگهداری مواد مخدر ۶ مهرماه ۱۳۹۰ (۲۸ سپتامبر۲۰۱۱) در زندان همدان اعدام شد (منبع: سازمان حقوق بشر ایران).

۱۱- س.م.ب: در مهرماه ۱۳۹۰ (اوایل اکتبر ۲۰۱۱) در زندان لاکان رشت همراه با ۷ نفر دیگر بطور مخفیانه اعدام شد. اتهام احتمالا زنا (منبع: سازمان حقوق بشر ایران، در حال تحقیق بیشتر در مورد اتهام).

۱۲- رقیه خلج ۳۲ ساله: ۱۳ مهرماه ۱۳۹۰ (۵ اکتب

ر ۲۰۱۱) به اتهام حمل و نگهداری مواد مخدر در زندان همدان همراه با یک زن و دو مرد دیگر اعدام شد. (منبع: سازمان حقوق بشر ایران).

۱۳- حوریه صباحی ۳۵ ساله : ۱۳ مهرماه ۱۳۹۰ (۵ اکتبر ۲۰۱۱) به اتهام حمل و نگهداری مواد مخدر در زندان همدان همراه با یک زن و دو مرد دیگر اعدام شد. (منبع: سازمان حقوق بشر ایران)

۱۴- زن (هویت نا معلوم): ۸ آذر ماه ۱۳۹۰ (۲۹ نوامبر ۲۰۱۱) به اتهام قاچاق مواد مخدر در زندان کرمانشاه اعدام شد (منبع: خبرگزاری فارس).

۱۵- ناهید الف: ۳ دیماه ۱۳۹۰ (۲۴ دسامبر ۲۰۱۱) به اتهام قاچاق مواد مخدر در زندان ارومیه اعدام شد . (منبع: آژانس خبری مکریان)


منبع:زندانی سیاسی 

۱۳۹۰ اسفند ۲۶, جمعه

نگرانی نسبت به وضعیت حبیب گلپری پور زندانی اعدامی

شب گذشته حبیب الله گلپری پور زندانی محکوم به اعدام از بند ۱۲ زندان ارومیه به اداره اطلاعات این شهر منتقل شد.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، این زندانی سیاسی محکوم به اعدام ساعت ۸ شب گذشته ت
وسط ماموران وزارت اطلاعات از بند خارج و به انفرادی اداره اطلاعات منتقل شده است.

این اقدام ماموران وزارت اطلاعات که پیشتر نیز در مورد زندانی اعدامی حسین خضری جهت اخذ اعترافات تلویزیونی قبل از اجرای حکم انجام شد موجب نگرانی است.

گفتنی است نامبرده که مدتی طولانی را در بازداشتگاه های سنندج و مهاباد سپری نموده است، پیشتر به اتهام محاربه از طریق عضویت در یک حزب مخالف نظام به استناد مواد ۱۸۶ و ۱۹۰ قانون مجازات اسلامی توسط دادگاه انقلاب مهاباد به اعدام محکوم شده بود و این حکم در شهریور ماه سال گذشته در دیوان عالی کشور تائید شد.

پدر این زندانی پیشتر در گفتگو با رسانه ضمن رد اتهام محاربه فرزندش گفت: "این اتهامات به پسر من نمی چسبد. او یک جوان ۲۵ ساله است که فقط کار فرهنگی میکرده و وقتی او را بازداشت کرده اند چند کتاب با خود داشته که کتاب ها را ضبط کرده اند. اسلحه ای نبوده و کار مسلحانه ای نکرده؛ جرم پسر من تنها داشتن چند کتاب بوده است و نمیدانم بر اساس چه قانونی به پسرکم چنین اتهامی زدند و بعد حکم اعدام دادند."
شیرکو معارفی زندانی سیاسی کرد به سلول انفرادی انتقال یافته است و این اقدام احتمال اعدام وی را که مدتی قبل به ایشان ابلاغ شده بود که در روز 11 اردیبهشت اجرا خواهد شد، افزایش داده در سال گذشته نیز مزدوران جمهوری اسلامی قرار بود شیرکو معارفی را در ۱۱ اردیبهشت اعدام کنند که این عمل وحشیانه با اعتراض مردم صورت نگرفت اما بار دیگر قرار این خبر را به وی داده اند که در ۱۱ اردیبیهشت اعدام خواهد شد و وی را به سلول انفرادی منتقل کردند

۱۳۹۰ اسفند ۲۵, پنجشنبه

۲۷ زندانی سیاسی معرض اجراي اعدام + فهرست اسامي

بنا به گزارش هاي رسيده, اين 27نفر از زندانيان سياسي در معرض اجراي حكم اعدام قرار دارند:

۱- رشید آخکندی : در ارديبهشت ماه سال ۱۳۷۸ در اصفهان دستگیر شد و از سوی دادگاه انقلاب سنندج پس از یک سال بازداشت محارب شناخته شد و به اعدام محکوم شد.

۲- بهروز آلخانی : در ۱۶ آبانماه ۱۳۹۰ از سوی دادگاه انقلاب ارومیه محارب شناخته شده و به اعدام محکوم شد. وی اکنون در زندان مرکزی ارومیه بسر می برد.

۳- رضا اسماعیلی فرزند توفیق : از سوی دادگاه انقلاب خوی به اتهام محاربه به اعدام محکوم شد. رضا اسماعیلی که از اهالی یکی از روستاهای شهرستان سلماس میباشد به اتهام همکاری با احزاب معاند نظام بازداشت شده و پس از ۵ ماه بازداشت از سوی اداره اطلاعات به اعدام محکوم شد.

۴- حبیب افشاری : در روز دوشنبه ۲۶ دی ماه ۱۳۹۰ از سوی دادگاه انقلاب شهرستان مهاباد محارب شناخته شده و به اعدام محکوم شد.

۵- علی افشاری : در روز دوشنبه ۲۶ دی ماه ۱۳۹۰ از سوی دادگاه انقلاب شهرستان مهاباد محارب شناخته شده و به اعدام محکوم شد.

۶- سید سامی حسینی : در ۱۵ خرداد ۱۳۸۷ از سوی نیروهای اداره اطلاعات بازداشت شد . سید سامی حسینی از سوی دادگاه انقلاب ارومیه محارب شناخته شده و به اعدام محکوم شد.

۷- یاور رحیمی : شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب تهران، برای شش فعال مذهبی كرد، به اتهام "اقدامات تروریستی" و "عضویت در گروه سلفی" حكم اعدام صادر كرده است.

۸- اصغر رحیمی : شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب تهران، برای شش فعال مذهبی كرد، به اتهام "اقدامات تروریستی" و "عضویت در گروه سلفی" حكم اعدام صادر كرده است.

۹- بهنام رحیمی : شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب تهران، برای شش فعال مذهبی كرد، به اتهام "اقدامات تروریستی" و "عضویت در گروه سلفی" حكم اعدام صادر كرده است.

۱۰- مختار رحیمی : شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب تهران، برای شش فعال مذهبی كرد، به اتهام "اقدامات تروریستی" و "عضویت در گروه سلفی" حكم اعدام صادر كرده است.

۱۱- بهمن رحیمی : شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب تهران، برای شش فعال مذهبی كرد، به اتهام "اقدامات تروریستی" و "عضویت در گروه سلفی" حكم اعدام صادر كرده است.

۱۲- مردان ملكی : شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب تهران، برای شش فعال مذهبی كرد، به اتهام "اقدامات تروریستی" و "عضویت در گروه سلفی" حكم اعدام صادر كرده است.

۱۳- انور رستمی : در دی ماه ۸۷ درشهر کرمانشاه بازداشت شد. وی به اتهام عضویت در یکی از احزاب اپوزسیون سیاسی کرد و اختلال در نظم وامنیت ملی وشرکت درتظاهرات خیابانی در اعتراض به قتل شوان قادری به اعدام محکوم شد.

۱۴- مصطفی سلیمی(ایلویی) : در سال ۱۳۸۲ بازداشت شد. وی به اتهام اقدام علیه امنیت کشور از طریق محاربه به اعدام محکوم شد.

۱۵- حسن طالعی : در سال ۱۳۷۸ به اتهام همکاری با احزاب معاند نظام محارب شناخته شد و به اعدام محکوم شد .

۱۶- محمد عبدالهی : برادر زندانی سیاسی که قبلا حکم اعدام داشت ، سال گذشته توسط نیروهای امنیتی شهر بوکان بازداشت و در دادگاه انتقلاب شهر ارومیه به اتهام اقدام علیه ملی و محاربه و همکاری با یکی از احزاب کرد مخالف رژیم به اعدام محکوم شد.

۱۷- حسین فروهیده(خطیبی) : به اتهام ارتکاب جرایم امنیتی و بدون وجود اسناد و ادله کافی تنها به استناد به علم قاضی محارب شناخته شد و به اعدام محکوم شد.

۱۸- حبیب الله گلپری پور : در تاریخ ۲ اردیبهشت ماه ۱۳۸۹ به اتهام محاربه از طریق فعالیت تبلیغی و عضویت در یک حزب مخالف نظام به استناد ماده ۱۸۶ و ۱۹۰ قانون مجازات اسلامی از سوی دادگاه انقلاب مهاباد به اعدام محکوم شد .

۱۹- حبیب الله لطیفی : نخستین بار در تابستان سال ۱۳۸۷ اعلام شده بود که با اعتراض وکلای او برای دادگاه تجدیدنظر ارسال شده بود اما در زمستان همان سال، دادگاه تجدید نظر نیز حکم اعدام را تایید کرده بود.

۲۰- عزیز محمد‌زاده : به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و محاربه در دادگاه شهر سقز به اعدام محکوم شد .

۲۱- سید جمال محمدی اهل شهرستان سلماس : در سال ۸۷ بازداشت و به اتهام محاربه از طریق همکاری با احزاب معاند نظام ، به اعدام محکوم شد.

۲۲- لقمان مرادی : به اتهام عضویت در یکی از احزاب سیاسی کُرد و همچنین به قتل رسانیدن فرزند امام جمعه شهرستان مریوان،در مورخ ۱۴ تیرماه ۱۳۸۸ توسط قاضی صلواتی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به اعدام محکوم شد .

۲۳- زانیار مردای : به اتهام عضویت در یکی از احزاب سیاسی کُرد و همچنین به قتل رسانیدن فرزند امام جمعه شهرستان مریوان،در مورخ ۱۴ تیرماه ۱۳۸۸ توسط قاضی صلواتی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به اعدام محکوم شد .

۲۴- شیرکو معارفی : به اتهام همکاری با احزاب معاند نظام محارب شناخته شد و به اعدام محکوم شد.

۲۵- غلام رضا خسروی : توسط قاضی پیرعباسی - رییس شعبه 26 دادگاه انقلاب تهران - به اتهام محاربه به اعدام محکوم شد .

۲۶- سعید ملک پور : توسط قاضی مقیسه‌ای - رییس شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران - به اعدام محکوم شد .

۲۷- وحید اصغری : توسط قاضی ابوالقاسم صلواتی - رییس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران - به اتهام مدیریت سایت‌های ضد انقلابی ، به اعدام محکوم شد .

زن اسيدپاش به اتهام قتل اعدام مي‌شود

عکس از آرشیو

ديوان عالي‌كشور حكم قصاص زن جواني را كه براي انتقام‌گرفتن از شوهرش او را با اسيد سوزانده و به قتل رسانده ‌است مورد تاييد قرار داد.

زني جوان تير سال گذشته به ماموران پليس ورامين خبر داد شوهرش با اسيد سوخته و در بيمارستان بستري است. وقتي ماموران به بيمارستان رفتند متوجه شدند مرد جوان جان باخته ‌است. پليس متوجه شد مقتول مردي 37ساله به نام محمد است كه توسط همسرش فريبا به بيمارستان رسانده ‌شده‌ اما قبل از اينكه بتواند حرفي بزند بر اثر شدت جراحات جان خود را از دست داد.

این پس از بازجویی ها در اقاریر خود به پلیس گفت:"آن شب آنقدر از دست شوهرم عصباني بودم كه مي‌خواستم او را تنبيه كنم به همين دليل هم اسيد خريدم و در يك ظرف ماست ريختم. نيمه‌شب وقتي كه از خواب بودن او مطمئن شدم اسيد را برداشتم و بالاي سرش رفتم و آن را روي شوهرم ريختم. البته نمي‌خواستم شوهرم را بكشم."

بعد از پايان تحقيقات و بازسازي صحنه جرم و شكايت اولياي‌دم كيفرخواست صادر و فريبا براي محاكمه به شعبه 113 دادگاه كيفري‌استان تهران فرستاده ‌شد.

در ابتداي جلسه محاكمه نماينده دادستان در جايگاه حاضر شد و كيفرخواست را خواند و از دادگاه خواست فريبا را به مجازات قانوني محكوم كند. در ادامه اولياي‌دم در جايگاه حاضر شدند و درخواست قصاص كردند. آنها گفتند سهم ‌صغير (فرزند مقتول كه به بلوغ شرعي نرسيده ‌است) را مي‌پردازند و قصد قصاص دارند. سپس متهم در جايگاه حاضر شد.

او اتهامش را رد كرد و گفت: من تحت فشار بودم، شرايط خوبي نداشتم و در اداره آگاهي خيلي من را اذيت و مجبورم كردند كه اعتراف كنم. من هرچه گفتم دروغ بود. متهم دقايقي بعد به يكباره پشيمان شد و گفت مي‌خواهد اعتراف كند. او كه در مقام آخرين دفاع صحبت مي‌كرد، گفت: مدتي بود كه شوهرم من را اذيت مي‌كرد و مي‌خواست وادارم كند از شهر به روستا بروم و آنجا زندگي كنم.

كشمكش بين من و شوهرم فايده‌اي نداشت. او مرد خود‌رايي بود و مي‌گفت هر طور شده، مي‌خواهد در خانه باغ زندگي كند. مي‌گفت آنجا خوب است و ما بايد به آن خانه باغ برويم. او به‌جز خودش به كس ديگري فكر نمي‌كرد. من يك پسر 12ساله ‌داشتم كه سرنوشتش برايم مهم بود. گفتم پسرمان اذيت مي‌شود او نبايد در روستا بزرگ شود جواب داد اين مسايل به تو ربطي ندارد.

خلاصه اينكه كاري كه مي‌خواست را انجام داد. من هم خيلي از دستش ناراحت بودم و مي‌خواستم از او انتقام بگيرم به همين دليل هم اسيد خريدم و سوزاندمش. فكر نمي‌كردم اسيد باعث مرگش شود فقط مي‌خواستم يادش باشد ديگر من را اذيت نكند.

او در پاسخ به اين سوال كه اسيد را از كجا آورده ‌بود، گفت: من به مكان‌هاي عمومي رفت‌وآمد داشتم و در اين رفت‌وآمدها با زني آشنا شدم و مشكل زندگي‌ام را به او گفتم. از شوهرم گلايه كردم و گفتم خيلي اذيتم مي‌كند و من نمي‌توانم رفتارهايش را تحمل كنم. به من گفت شوهر او هم مثل همسر من بود. آن زن گفت يك روز براي تنبيه شوهرش اسيد روي او ريخت و از آن به بعد شوهرش ديگر كارهاي گذشته‌اش را تكرار نكرده‌ است. به من گفت اگر تو هم اين كار را بكني حتما همه چيز درست مي‌شود.

۱۳۹۰ اسفند ۲۳, سه‌شنبه

سه زندانی در قزوین به دار آویخته شدند

سه زندانی سحرگاه امروز، سه شنبه، بیست و سوم اسفندماه، در زندان چوبین‌در قزوین به دار آویخته شدند.

به گزارش هرانابه نقل از فارس، اتهام سه فردی که صبح امروز در زندان چوبین‌در قزوین اعدام شدند، جرایم مرب
وط به مواد مخدر عنوان شده است.

گفته می‌شود یکی از اعدام شدگان قاچاقچی بین المللی مواد مخدر بوده است. وی هم‌چنین در حین دستگیری نیز سه نفر از پرسنل نیروی انتظامی و پلیس مبارزه با مواد مخدر استان قزوین را مجروح کرده بود.

دو نفر در میدان فردوسی مشهد اعدام شدند

صبح امروز سه شنبه، بیست و سوم اسفندماه، دو نفر در میدان فردوسی شهر مشهد، در ملاءعام به دار آویخته شده‌اند.

به گزارش فارس، اعدام شدگان به علت "تجاوز به عنف" در حوالی میدان فردوسی مشهد در چند ماه اخیر دستگیر و ساعت شش صبح امروز در ملاءعام اعدام شدند.


بر اساس این گزارش این دو نفر از ابتدای سال ۸۹ مرتکب جرم شده بودند که یکی از آن‌ها ایرانی و دیگری تبعه‌ی افغانستان بوده است.

۱۳۹۰ اسفند ۲۲, دوشنبه

عبدالرضا قنبری معلم ادبیات فارسی در آستانه اعدام

«درخواست عفو رد شده است، خانواده اش شب و روز نگران اجرای حکم هستند»

منبعی نزدیک به خانواده عبدالرضا قنبری، معلم زندانی که درخواست عفو اعدامش از سوی کمیسیون عفو بخشودگی دادگستری کل استان تهران رد شده است به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:« روز دوشنبه قبل از ملاقات با خانواده اش مسولان زندان به او خبر دادند که درخواست عفو او رد شده است. آقای قنبری نیز در زمان ملاقات به خانواده اش این خبر را داده است. حالا آنها شب و روز نگران هستند که هر لحظه حکم اعدام عبدالرضا اجرا شود

عبدالرضا قنبری ۴۴ ساله، معلم و ساکن محله فقیر نشین پاک دشت ورامین است. او آموزگار ادبیات فارسی یکی از مدارس پاک دشت ورامین است. او در تجمعات خیابانی ششم دی ماه سال ۸۸( عاشورا) بازداشت شد و در تاریخ ۱۰ بهمن ماه بدون اطلاع خانواده و داشتن وکیل توسط قاضی صلواتی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی به اتهام محاربه از طریق شرکت در تجمع خیابانی روز عاشورا و ارتباط با گروه های معاند به اعدام محکوم شد.

در دادگاه از مصادیق ارتباط او با گروه های معاند داشتن ایمیل های مشکوک و ارتباط با یکی از رسانه های خارج از کشور عنوان شد. این حکم در شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر به ریاست قاضی زرگر مجددا تایید شد. پس از تایید حکم اعدام از سوی دادگاه تجدید نظر آقای قنبری درخواست عفو خود را به کمیسیون عفو و بخشودگی دادگستری کل استان تهران داد. در حال حاضر با رد درخواست عفو حکم اعدام هر زمانی پس از اخذ استیذان از رییس قوه قضائیه قابل اجرا است.

منبع نزدیک به خانواده عبدالرضا قنبری در خصوص پیگیری های مجددشان پس از رد درخواست عفو گفت:« خانواده اش در این چند روز مجددا نامه ای به رییس قوه قضاییه نوشته اند و درخواست تجدید نظر داده اند اما فعلا که هیچ جوابی نگرفتیم و نمی دانیم چه اتفاقی می افتد.»

عبدالرضا قنبری در حال حاضر در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می برد. گفته می شود او در زمان بازجویی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و از حقوق اولیه مانند تماس با خانواده و گرفتن وکیل محروم بوده است.

این منبع نزدیک به عبدالرضا قنبری با تاکید بر اینکه تا به حال عبدالرضا قنبری نتوانسته ملاقاتی با وکیلش داشته باشد،گفت:« ایشان در زمان دادگاه بدوی اصلا وکیل نداشت چون نه خودش و نه خانواده اش روز دادگاه را می دانستند، ناگهانی او را به دادگاه برده بودند.

بعد برایش وکیل تعیینی گرفتیم اما تا به حال وکیلش یکبار هم اجازه ملاقات با عبدالرضا را نداشته است. خانواده عبدالرضا تنها با نوشتن نامه صدایشان را به مسولان می رسانند.»

این منبع نزدیک به خانواده در خصوص آخرین وضعیت روحی و جسمی معلم زندانی محکوم به اعدام گفت:« خدا را شکر از لحاظ روحی خوب است و حالا هم منتظر است تا ببیند بالاخره چه می شود. اما وضعیت جسمیش خوب نیست. او در زندان دچار بیماری کلیه شده است، بیماری که قبل از زندان نداشت.

نامه های خانواده اش نیز برای انتقال او به خارج از بیمارستان و درمانش همگی بی نتیجه مانده اند.»

۱۳۹۰ اسفند ۲۱, یکشنبه

درخواست سازمان ملل از ایران برای توقف صدور احکام اعدام

سازمان ملل متحد رسما از مقامات جمهوری اسلامی ایران خواست صدور مجازات مرگ و حکم اعدام برای پرونده‌هایی که بر اساس استانداردهای تعریف‌شده حقوق بین‌الملل «ارتکاب جرایم سنگین» در آنها رخ نداده را متوقف کند.

به گزارش خبرگزاری فرانسه٬ این اطلاعات از خلال گزارش جامع دکتر احمد شهید٬ گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل به‌دست آمده است. این گزارش‎ قرار است روز دوشنبه (۱۲ مارس/ ۲۲ اسفند) به‌صورت رسمی در شورای حقوق بشر سازمان ملل ارائه شود تا نمایندگان کشورهای مخالف و موافق به ابراز نظر درباره آن بپردازند.

احمد شهید در این گزارش با تأکید بر فوریت موضوع اعدام‌ها٬ از دولت ایران خواسته است که ضمن تجدیدنظر در روند صدور احکام اعدام و مرگ٬ افرادی که جرایم‌شان با استانداردهای حقوق بین‌المللی برای «جرایم سنگین» هم‌خوانی ندارد را از «اشد مجازات» معاف کند. به گفته او جرایم مرتبط با تجارت و قاچاق مواد مخدر بر اساس استانداردهای حقوق بین‌المللی جزو «جرایم سنگین» به حساب نمی‌آید و صدور حکم اعدام برای متهمان این پرونده‌ها ناعادلانه است.

گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل برای ایران همچنین با اشاره به افزایش نگران‌کننده و هشداردهنده اعدام‌ها در این کشور از سال ۲۰۰۳ میلادی، از دولت و مقامات جمهوری اسلامی ایران خواسته است که علاوه بر متوقف کردن صدور حکم اعدام و مجازات مرگ٬ در همه مراحل دادرسی اجازه دسترسی به حقوق قانونی متهم را فراهم کنند.

به گفته او٬ تهران همچنین باید هرچه سریع‌تر تلاش‌هایی جدی برای توقف کامل اعدام مجرمان زیر سن قانونی را آغاز و از صدور احکام برای این دسته از مجرمان خودداری کند. آقای شهید نسبت به شیوه‌های اعدام در ایران نیز به شدت ابراز نگرانی کرده و از مقامات جمهوری اسلامی خواسته روش‌های بدوی اجرای مجازات مرگ٬ نظیر سنگسار را متوقف کنند. او تاکید کرده که هیچ شکلی از روابط نامشروع میان انسان‌ها بر اساس تعاریف حقوقی بین‌المللی جزو «جرایم سنگین» محسوب نمی‌شود.

زينب جلاليان، زندانی محکوم به اعدام: من از مرگ نمی‌ترسم، من پیشمرگ آزادی ام

زينب جلاليان، با‌ آن لهجه شيرين کردی‌اش، وقتی حرف می‌زند، ، دلتان می‌خواهد ساعتها پای صحبتش بنشينيد، شرح شکنجه‌های او، قلب هر انسانی را به درد می‌آورد. وقتی از ضربات شلاق بر بدنش می‌گويد. وقتی شرح می‌دهد که بازجويان مرد، چگونه او را مثل يک توپ به هم پاس می‌دادند و کتک می‌زدند. وقتی از ميله آهنينی می گويد که بر سرش فرود آمد و هنوز جای شکستگی‌اش، عميق، روی سرش خودنمايی می‌کند. وقتی از تهديدش به تجاوز جنسی می‌گويد.

اما با همه اين احوالات، زينب جلاليان، انگار افسانه‌ای در روزگار ما، لب از لب باز نکرد، عليه خود و دوستانش، که مأموران، اعتراف دروغ می‌خواستند و زينب اهلش نبود. او همواره گفته است که با پژاک ارتباط داشته، اما صرفا کار تبليغی انجام می‌داده و هرگز در بخش نظامی فعاليت نداشته است.


زينب، فرزند خانواده‌ای محروم از کردستان، که از کودکی با طعم تبعيض آشنا شده، در ۱۶ سالگی در کوه‌های کردستان، با گروه پژاک آشنا می شود. زينب می‌گويد:" بارها دوستانم، هشدار دادند که ديگر نبايد به ايران برگردم، شناسايی شده و دستگير خواهم شد.

اما من فکر می‌کردم که کاری انجام نداده‌ام که بترسم. نمی‌توانستم، خانواده‌ام را، کردستان را، نبينم. برگشتم و دستگير شدم." وی لحظه دستگيری‌اش را اين‌گونه تعريف می‌کند:" به من گفتند که شناسايی شده‌ام، چند روزی بود که هر قراری که می‌گذاشتم، تعداد زيادی مأمور سر آن قرار حاضر می‌شدند برای بازداشت من، اما هر بار به طريقی دستگير نشدم.

خارج از کرمانشاه بودم و همه دوستانم می‌گفتند که نبايد به کرمانشاه برگردم اما می‌خواستم خانواده‌ام را ببينم. سوار اتوبوس شدم به سمت کرمانشاه، در ميانه راه، جلوی ماشين را گرفتند.

ده‌ها مأمور مسلح، ريختند توی اتوبوس و من را دست بسته بيرون کشيدند. اولين چيزی که گفتند اين بود که کيفم را به سرعت از من دور کنند و تفتيشم کنند. دنبال اسلحه بودند، يا بمبی، چيزی، اما چيزی پيدا نکردند. من هرگز مسلح نبودم."

دستگيری و حکم:

زينب جلاليان در آذرماه سال ۱۳۸۸ به اتهام محاربه و همکاری با گروه پژاک به اعدام محکوم شد. وی که بيش از دو سال است در زندان به سر می‌برد، در دادگاه اوليه اين اتهام را نپذيرفته؛ وی بارها اعلام کرده که با گروه پژاک همکاری غير مسلحانه داشته و صرفا کار تبليغی می‌کرده است.

جلاليان،۲۶ ساله، پس از بازداشت، به مدت ۴ ماه در سلول‌های انفرادی بازداشتگاه اطلاعات به سر برد. وی در اين مدت جهت اعتراف به شدت مورد شکنجه قرار گرفت به طوريکه از ناحيه سر دچار جراحت شديد شد و پس از چند روز مأموران اطلاعات به ناچار وی را به بيمارستانی در کرمانشاه انتقال دادند. در حين اين انتقال، زينب جلاليان در بيمارستان با فريادهای خود مردم و مسئولان بيمارستان را در جريان اتهامات و شکنجه‌های خود قرار داد. مأموران اطلاعات، وی را به صورت مجزا از ساير بيماران نگهداری کردند.


جلاليان در مدت حضور خود در بازداشتگاه اطلاعات، مورد ضرب و شتم شديد قرار گرفت و در چندين مورد، حکم شلاق در مورد او به اجرا در آمد. زدن کابل به کف پا، بازجويی با چشم‌بند و دست‌بند و پابند، در حالی که دست‌ها و پاهای وی به هم زنجير شده بود، از جمله شکنجه‌هايی است که در مورد او اعمال شده است. گفته می‌شود درجريان يکی از جلسات بازجويی، در‌حالی که بازجو وی را تهديد به تجاوز جنسی کرده بود، در مقابل اعتراض او، با ميله آهنی بر سر او کوبيد که منجر به خونريزی و بيهوشی وی شد. با وجود همه شکنجه ها، جلاليان ارتباط مسلحانه با گروه پژاک را رد کرد. اما، در جلسه دادگاه وی به اتهام ارتباط با گروه تروريستی، به مجازات اعدام محکوم شد. وی در شرح شکنجه‌های خود می گويد:" وقتی کف پاهايم را شلاق زدند، مرا به حال بيهوشی به سلول انتقال دادند. در آنجا هم وادارم می‌کردند با پاهای مجروحم طول راهرو را راه بروم. و و بعد دوباره می‌زدند."

زينب جلاليان درحالی که حکم خود را دريافت کرده و در انتظار تجديدنظرخواهی خود از ديوان عالی کشور است، در روندی غير قانونی در جريان انتخابات رياست جمهوری سال ۸۸ به مدت ۳ ماه به سلول انفرادی منتقل شد، او که در اعتراض به انتقال غيرقانونی و بی‌دليل خود به سلول انفرادی، دست به اعتصاب غذا زده بود، پس از وخامت اوضاع جسمانی‌اش، بار ديگر به بند عمومی زندان کرمانشاه منتقل شد. در طی مدت انتقال وی به سلول انفرادی و بی‌خبری از شرايط او، بسياری گمان می‌کردند که اين فعال سياسی کرد، جهت اجرای حکم به سلول انفرادی منتقل شده است.

وی سپس در اسفندماه ۸۸ از زندان کرمانشاه به بند ۲۰۹ زندان اوين منتقل شد. زينب جلاليان که خود نيز دليل اين جابجايی‌های نامعلوم را نمی‌دانست. بارها در مورد شرايط خود اعتراض کرد و نگهداری‌اش را در بازداشتگاه با توجه به اتمام بازجويی‌ها و صدور حکم، غيرقانونی دانست. جلاليان در مدت حضور در بند ۲۰۹، چندين‌بار از سوی بازجويان در مورد مصاحبه تلويزيونی تحت فشار قرار گرفت. مأموران اطلاعات به وی وعده داده بودند، در صورت انجام مصاحبه تلويزيونی، حکم اعدام او را لغو خواهند کرد. اين فشارها به خصوص پس از اجرای حکم اعدام ۵ فعال سياسی کرد در اسفندماه سال گذشته، افزايش يافت. با اين‌حال جلاليان در جريان بازجويی‌ها اعلام کرده بود:" من برای مرگ آماده‌ام و از اعدام نمی‌ترسم."

جلاليان پس از ۵ ماه حضور در بند ۲۰۹، و پس از ملاقات با دادستان تهران، به زندان کرمانشاه انتقال يافت. جعفری دولت‌آبادی، دادستان تهران در ملاقات با جلاليان اعلام کرده بود که حکم اعدام وی در ديوان عالی کشور تأييد شده است. با اين وجود، دکتر محمد شريف وکيل اين پرونده، از تأييد اين حکم ابراز بی‌اطلاعی کرد. وی گفت :" تاکنون حکمی به من ابلاغ نشده است."

جلاليان پس از انتقال به زندان کرمانشاه از طريق يکی از مددکاران زندان، با خبر شد که حکم اعدام وی در ديوان عالی کشور نقض شده است. با اين حال، پس از پيگيری‌های وی، اين موضوع بار ديگر تکذيب شد.

دکتر محمد شريف، وکيل زينب جلاليان نيز، نسبت به فرجام تجديدنظرخواهی جلاليان، ابراز بی‌اطلاعی کرده است، به گفته‌ی اين وکيل دادگستری، پيگيری‌های او برای اطلاع از روند پرونده جلاليان تاکنون بی‌نتيجه مانده است و هنوز حکمی به او ابلاغ نشده است. در حالی که در ماه‌های گذشته، اجرای حکم اعدام برای زندانيان سياسی شدت يافته است، هم‌اکنون نگرانی‌ها در مورد ساير زندانيان سياسی زير حکم اعدام، افزايش يافته است.

شيرين علم‌هويی، ديگر دختر زندانی کرد که به مدت ۲ سال زير حکم اعدام به سر برد، سال گذشته در زندان اوين اعدام شد. اين درحالی بود که درخواست عفو وی در کميسيون عفو و بخشودگی قوه قضائيه بی‌پاسخ مانده بود و بازجويان پرونده نيز بارها به وی وعده داده بودند که حکم اعدام او نقض خواهد شد. شيرين علم‌هويی در حالی اعدام شد که هنوز حکم وی در ديوان عالی کشور قطعی نشده بود، و او به مدت ۲ سال در انتظار حکم قطعی دادگاه خود به سر برد.

زينب جلاليان که از دوستان دوران کودکی شيرين علم هويی بوده است، روزهای پس از شنيدن خبر اعدام دوستش را بسيار سخت توصيف می‌کند. او که در زمان اعدام شيرين در بند ۲۰۹ به سر می‌برد، از طريق خانواده‌اش در جريان اجرای حکم اعدام شيرين قرار گرفت.

وقتی در مورد شيرين صحبت می‌کند، چشمانش برق می‌زند و می‌گويد که " کلی با هم خاطره داريم." و زمانی که شيرين اعدام شد، زينب بيش از هر زمانی خود را برای مرگ آماده کرده است. و با‌ آن جسارت مثال زدنی‌اش می‌گويد:«من از مرگ نمی‌ترسم، من پيش مرگ آزادی‌ام.»

پی‌نوشت: متن فوق که توسط يکی از هم‌بنديان سابق زينب جلاليان نگاشته شده، توسط کميته گزارشگران حقوق بشر تنظيم و به صورت گزارشی در خصوص وی منتشر شده است.

اعدام زندانیان سیاسی در تابستان ١٣۶٧ واقعه‌ای بود که طی آن عده بسیاری از زندانیان سیاسی در زندان‌های جمهوری اسلامی در ایران در ماه‌های مرداد و شهریور ١٣۶٧ اعدام شدند

به طور کلی جرم زندانیان همکاری با سازمان‌های مخالف جمهوری اسلامی به خصوص سازمان مجاهدین خلق ایران و احزاب کردستانی و همچنین طیف‌های مختلف گروه‌های چپ و کمونیست بود.

تعداد قربانیان این واقعه نزد مراجع مختلف متفاوت و بین ۲۵۰۰ تا ۵۰۰۰ نفر است. بیشتر اعدام‌شدگان زندان‌های تهران در گورهای ناشناس گورستان خاوران به خاک سپرده‌شدند.

در زمان این اعدام‌ها خمینی بالاترین مقام کشور بود و از طرفی بخش عمدهٔ این‌ها به دستور شخص او (نامه در بالا موجود است) صورت گرفته بود. حسینعلی منتظری در این باره نامه‌ای به خمینی نوشت و شخص روح‌الله خمینی را مسئول این اعدامها دانست و از او انتقاد کرد.

از دیگر افراد رده بالای آن زمان که در هنگام قتل عام زندانیان دارای مسئولیتهای مرتبطی بودند می‌توان به این افراد اشاره کرد:

حسینعلی نیری، عضو کمیسیون مرگ منصوب از طرف خمینی
مرتضی اشراقی، عضو کمیسیون مرگ منصوب از طرف خمینی
مصطفی پورمحمدی، نمایندهٔ وزارت اطلاعات در کمیسیون مرگ

گورستان خاوران گورستانی است در تهران که بخش‌هایی از آن ویژه مسیحیان، هندوها و بهاییان است و بخشی از آن نیز قطعه زمین بایری است که محل دفن دسته‌جمعی زندانیان سیاسی اعدام شده در ایران می‌باشد و در جنوب شرقی تهران در نزدیکی محله خاورشهر قرار دارد. بسیاری از قربانیان اعدام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ در این محل مدفون هستند.

هشت زندانی در زاهدان به دار آویخته شدند

از ۱۰ زندانی‌ای که روز جمعه به سلول‌های انفرادی زندان زاهدان منتقل شده بودند، بامداد شنبه بیستم اسفندماه ۸ نفر به دار آویخته شدند.

به گزارش هرانا به نقل از وبسایت فعالین حقوق بشر و دموکراسی، ساعت ۳
بامداد روز شنبه ۲۰ اسفند ماه ۶ زندانی مرد و ۲ زن در زندان زاهدان اعدام شدند. در میان این اعدامیان که به اتهام جرایم مربوط به مواد مخدر با حکم مرگ مواجه شده بودند، دو نفر نیز ملیت افغانی داشتند.

نام سه تن از اعدام شدگان "حمید سیری"، "گل احمد حیدری" و "غلام سارانی" است.

حمید سیری، ۴۰ ساله اهل ورامین در تهران دستگیر شده و از سال ۱۳۸۸ تاکنون در زندان بسر می‌برد. گل احمد حیدری ۳۸ ساله شهروند افغانستان نیز ککه متاهل و دارای ۴ فرزند می‌باشد. او از سال ۸۸ تاکنون در زندان زاهدان زندانی بود. هم‌چنین غلام سارانی، ۳۹ ساله از شهروندان افغانی بود.

گفتنی ست که صبح روز شنبه خانواده‌ی نامبردگان به زندان زاهدان مراجعه کردند و اجساد عزیزانشان پس از اخذ مبالغی به خانواده‌های آن‌ها تحویل داده شد. ایشان ملزم شده بودند که ۵۰ هزار تومان به عنوان پول طناب دار، ۴۰ هزار تومان هزینه‌ی انتقال به پزشک قانونی و ۲۰ هزار تومان بابت تاییدیه‌ی فوت به مسئولان مربوطه پرداخت نمایند.

۱۳۹۰ اسفند ۱۹, جمعه

سازمان عفو بین الملل: نزدیک به چهار برابر شدن میزان اعدام ها در ایران

بنا به گزارش خبرگزاری ها در سال 2012 سازمان عفو بین الملل اعلام کرد که میزان اعدام ها در ایران در سال 2011 نسبت به سال 2010 چهار برابر شده است. خانم الیزه اویرباخ(Elise Auerbach) از کارشناسان ایران در سازمان عفو بین الملل روز دوشنبه 27 فوریه اعلام کرد که باید در نظر داشت که علاوه بر این اعدام ها برای صدها نفر نیز حکم اعدام صادر شده است.

اجرای حکم اعدام عموما در ایران از طریق حلق آویز انجام می شود. در سال 2011  50 مورد اعدام در ملاء عام انجام شده است در حالی که این تعداد در سال 2010  14 مورد بوده است. مجموع اعدام های انجام شده در سال 2011 بر اساس گزارش رسانه های دولتی 600 مورد ثبت شده در حالی که این میزان در سال 2010  253 مورد بوده است.

هر آن امکان اجرای حکم اعدام زانیار و لقمان مرادی می‌ رود و این خبر بسیار نگران کننده می‌باشد

"برای نجات ما دو جوان بيگناه بکوشيد شايد که فردا دير باشد" زانیار و لقمان

زانیار مرادی و لقمان مرادی دو شهروند اهل مریوان هستند که در دی ما
ه ۸۹، به حکم قاضی صلواتی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران، با اتهام عضویت در حزب "کومله" و دست داشتن در قتل پسر امام جمعه مریوان به اعدام در ملا عام محکوم شدند. این دو زندانی طی نامه‌ای که منتشر شد اعلام کردند زیر شکنجه و تهدید به تجاوز جنسی مجبور به پذیرفتن قتل شده اند. خطر اجرای حکم اعدام نزدیک به یقین زانیار و لقمان مرادی بسیار نگران کننده می‌باشد .
مریم ملک پور خواهر سعید ملک پور:

کاش توی قحطی شقایق
بشینیم توی یه قایق
بزنیم دلو به دریا
منو تو تنهای تنها
اونقده میریم که ساحل
از منو تو بشه غافل
قایق رو با هم میرونیم
اونجا تا ابد میمونیم
جای که نه آسمونش
نه صدای مردومونش
نه غمش نه جنب وجوشش
نه گلای گل فروشش
مثل اینجا آهنی نیست
پس ببین یادت بمونه
کسی هم اینو ندونه
زنده بودیم اگه فردا
وعده ی ما لبه دریا

♥سعيد جانم ♥

تقاضای سازمان عفو بین الملل: اقدام جهانی برای توقف حکم اعدام پنج شهروند خوزستانی

در پی اعلام صدور حکم اعدام برای چند تن از شهروندان عرب خوزستانی، توسط دادگاه انقلاب اهواز، عفو بین‌الملل، از سازمان های مدافع حقوق بشر، خواستار تلاش جهانی برای جلوگیری از اعدام پنج شهروند عرب ایرانی شده است.

به گزارش تارنمای سازمان عفو بین الملل، در بیانیه این سازمان مدافع حقوق بشر آمده است که حکم اعدام پنج تن از ایرانیان اقلیت عرب، از جمله سه برادر، یکی از خویشان آنان و یک مرد دیگر، به تایید دیوان عالی در ایران رسیده است.

جرس به نقل از این سازمان گزارش داده است که ممکن است هدف از صدور این احکام تلاش برای ارعاب و جلوگیری از تظاهرات اهالی عرب اهواز در روز ۱۵ آوریل به مناسبت سالگرد تظاهراتی باشد که در سال ۲۰۰۵ (۱۳۸۴) در خوزستان برگزار شد.

این سازمان غیر دولتی گفته است که این پنج نفر عبارتند از سه برادر به اسامی عبدالرحمان حیدری، طاها حیدری و جمشید حیدری، خویشاوند آنان به نام منصور حیدری و فرد دیگری به نام امیر معاوی که همگی سال گذشته در جریان ناآرامی هایی در استان خوزستان در شهر اهواز بازداشت شدند.
براساس این اطلاعیه، که تحت عنوان “اقدام فوری: پنج مرد عرب با خطر قریب الوقوع اعدام مواجه هستند”، منتشر شده، خانواده های افراد مذکور از زمان بازداشت تا کنون از محل حبس آنان بی خبر بودند اما حوالی روز ۵ مارس (۱۵ اسفند) سال جاری، ماموران اداره اطلاعات به اطلاع آنها رساندند که دیوان عالی جمهوری اسلامی حکم اعدام این پنج نفر را تایید کرده است.

این بیانیه همچنین خاطرنشان می کند ماموران وزارت اطلاعات همچنین به خانواده متهمان گفتند که حکم اعدام “طی چند روز آینده” در ملاء عام به اجرا گذاشته خواهد شد.

در این اطلاعیه سازمان عفو بین الملل از طرفداران حقوق بشر در سراسر جهان خواسته است تا با ارسال نامه و ایمیل به دفتر رهبر جمهوری اسلامی، رئیس قوه قضاییه و دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه ایران، خواستار توقف مجازات اعدام این پنج نفر و همچنین تمام کسانی شوند که با خطر اعدام در جمهوری اسلامی مواجه می باشند.

۱۳۹۰ اسفند ۱۶, سه‌شنبه

حکم اعدام 5 زندانی سیاسی در اهواز در ملا عام اجرا می شود

بر اساس گزارش منابع حقوق بشری در اهواز مقامات امنیتی با خانواده های 5 نفر از بازداشت شدگان عرب در شهرک " ملاشیه " در غرب شهرستان اهواز تماس گرفتند و از اجرای قریب الوقوع حکم اعدام آنها خبر دادند.

کریم عبدیان رئیس سازمان حقوق بشر اهواز روز سه شنبه 6 – 3 – 2012 در گفتگو با العربیه اعلام کرد این متهمان سه برادر به نام های عبدالرحمن ، طاها و جمشید حیدری و همچنین منصور حیدری پسر عموی آنها و امیر معاوی هستند که سال گذشته در ملاشیه در نزدیکی اهواز بازداشت شدند.

اتهام این افراد کشتن یک افسر امنیتی و زخمی کردن یکی از همکاران وزارت اطلاعات اعلام شده اما عبدیان این اتهامات را بی اساس خواند .

نیروهای امنیتی در تماس با خانواده های آنها اعلام کردند دادگاه تجدید نظر و دادگاه عالی حکم اعدام آنها را تایید کرده است و آنها در چند روز آینده در ملا عام اعدام می شوند.

خانواده های آنها می گویند اعتراف به دست داشتن در اقدام مسلحانه تحت شکنجه از آنها اخذ شده است.

کریم عبدیان تاکید کرد " اعدام این افراد در آستانه قیام مردم عرب در 15 آوریل 2005 صورت می گیرد. مردم هر سال در این روز در شهرهای مختلف تظاهرات می کنند."

ناآرامی های سال 2005 در اهواز و چند شهر عرب نشین در جنوب ایران پس از منتشر شدن یک بخش نامه حکومتی برای تغییر ترکیب جمعیتی استان خوزستان به زیان ساکنان عرب و تغییر نام شهرها و روستاها از عربی به فارسی و مهاجرت دادن نخبگان آنها به خارج از استان به وقوع پیوسته بود.

در این حوادث دهها نفر کشته شدند و در سال 2007 ، یازده تن از زندانیان سیاسی اعدام شدند.

به گفته کریم عبدیان " برخوردهای امنیتی علیه مردم عرب در شهرهای مختلف استان همزمان با برگزاری انتخابات اخیر آغاز شد و طی این مدت دهها نفر از فعالان بازداشت شدند و دو نفر نیز زیر شکنجه کشته شدند."

کریم عبدیان از "سکوت تشکل ها و سازمان های ایرانی" در مقابل " برخوردهای ظالمانه و امنیتی دولت با مردم عرب " در ایران اظهار تاسف کرد.