۱۳۹۱ بهمن ۱۰, سه‌شنبه

فقر و مشکلات اقتصادی سبب افزایش نزاع‌های خیابانی شده‌ است


فشارهای مختلف از جمله فشارهای مالی سبب کاهش سلامت روان جامعه شده است و آمار درگیری‌ها و نزاع در کنار جرایمی همچون زورگیری و سرقت نیز رو به افزایش گذاشته است.

در شش ماهه اول سال‌جاری ۶۵۰۰ مورد مجروحیت ناشی از ضرب و جرح به اورژانس تهران گزارش شده است. به گفته کارشناسان آمار نزاع‌های خیابانی و ضرب وجرح‌ها رو به افزایش است و این موضوع زنگ خطری برای جامعه محسوب می‌شود. حسن عباسی، مدیر روابط عمومی اورژانس تهران گفت: «در شش ماهه اول سال‌جاری ۶۵۰۰ مورد مجروحیت ناشی از ضرب و جرح به اورژانس تهران گزارش شده است و از ابتدای مهرماه تا اوایل بهمن ماه نیز ماموران اورژانس پایتخت به مداوای حدود ۳۴۰ مورد مجروحان ناشی از درگیری‌های خیابانی در تهران پرداختند.

به گزارش روزنامه تهران امروز ؛ آماری که او ارائه داد، تنها مختص به تهران و مواردی است که به اورژانس گزارش داده شده است و این مسئله تاسف بیشتری برجای می‌گذارد. همچنین روزانه ۱۸۰۰ مراجعه‌کننده در سراسر کشور به پزشکی‌قانونی می‌روند تا پزشک، جراحت‌ها، کبودی‌ها و شکستگی‌های ناشی از دعوا را بر بدن آنها تشخیص داده و برای ارائه به دادگاه به ثبت برساند.علاوه بر این نگاهی به آمار پزشکی‌قانونی در سه ماهه نخست امسال نشان می‌دهد که در همه استان‌های کشور، به ازای هر صدهزار نفر، حداقل صد نفر در نزاع دخیل بوده‌اند و از آغاز امسال تا پایان مرداد همین درگیری‌ها سبب شده تا ۴۸هزار پرونده به پرونده‌های ارجاعی پزشکی‌قانونی فقط در استان تهران افزوده شود.بررسی‌ها نشان می‌‌دهد؛ مسائلی چون بیکاری، تورم و شیوع مواد محرک صنعتی، آستانه تحمل افراد را پایین آورده است و افراد کوچک‌ترین فحاشی را تبدیل به یک درگیری خیابانی می‌‌کنند.

آمارها نشان می‌‌دهد که ۶۳٫۴ درصد از افرادی که درگیر نزاع می‌شوند متاهل هستند و ۳۶٫۵ درصد مجرد. می‌توان چنین استنباط کرد که فشار مالی بیشتر بر متاهل‌ها آمار نزاع را هم افزایش می‌دهد. همچنین ۱۲٫۲ درصد از نزاع‌ها به علت رعایت نکردن حقوق دیگران رخ داده و سهم مسائل مربوط به راهنمایی و رانندگی ۶٫۴ درصد است. این در حالی است که عواملی چون آسیب‌های اجتماعی و مسائل خانوادگی نیز به ترتیب ۲۴٫۲ و ۲۵٫۵ درصد نقش دارند. همچنین تحصیلات بالاتر کاهش نزاع را منجر می‌شود. اما بیشترین نزاع در سطح دارندگان دیپلم رخ می‌دهد و پس از آن دارندگان تحصیلات مقطع راهنمایی در رتبه دوم قرار دارند.در همین راستا، سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی کشوردر این باره می‌گوید: «در سال‌جاری ۴۸هزار پرونده با موضوع ضرب و جرح در پزشکی‌قانونی ثبت شده است اما این آمار مربوط به افرادی است که مراجعه کرده‌اند و بسیاری از رفتارهای خشونت‌آمیز رخ می‌دهد که افراد مراجعه نمی‌کنند و متاسفانه فشارهای مختلف از جمله فشارهای مالی سبب کاهش سلامت روان جامعه شده است و آمار درگیری‌ها و نزاع در کنار جرایمی همچون زورگیری و سرقت نیز رو به افزایش گذاشته است.

۱۳۹۱ بهمن ۸, یکشنبه

مرگ یک دانش آموز دیگر در پی واژگونی یک اتوبوس راهیان نور

در حالی که همچنان اعتراض ها به واژگونی اتوبوس های طرح راهیان نور ادامه دارد در تازه ترین مورد اتوبوس حامل دانش‌آموزان پسر ارومیه‌ای که برای بازدید عازم مناطق عملیاتی دفاع‌مقدس بودند، دچار حادثه شد.//مسئول روابط عمومی «سپاه شهدا» آذربایجان‌غربی در گفت‌وگو با ایسنا، افزود: بر اثر این حادثه، یک نفر از دانش‌آموزان فوت کرد و ۱۶ نفر دیگر مجروح شدند.//وی ادامه داد: این اتوبوس در محور«پلدختر» استان لرستان واژگون شده است.//پیش از این تعدادی زیادی از دانش اموزان کشورمان بر اثر واژگونی این اتوبوس ها کشته شده بودند. این در حالی است که مسئولان اردو بدون توجه به اعتراض ها معتقد اهستند این کشته ها طبیعی است .//اردوی راهیان نور با هدف دیدار دانش آموزان و دانشجویان از مناطق جنگی صورت می گیرد و بسیاری اعتقاد دارند هدف از برگزاری این اردوها تبلیغاتی است.

۱۳۹۱ بهمن ۷, شنبه

وای بر حال جامعه ای که در آن شانه های جلاد، آخرین پناهگاه اشک های محکوم است!!!!!

جوان اعدامی را در حالی که سرش را بر روی شانه های جلادش گذاشته و گریه می کند،به راستی که این عکس یکی از درد آورترین عکس های تاریخ بشر است! قربانی محکوم به اعدام با موج عظیمی از هم میهنانش مواجه می شود که برای تماشای مردنش صف کشیده اند و منتظرند تا هر چه زودتر طناب دار به دور گردنش انداخته شود.

وی به یاد می آورد که تمام جرمش فقیری و نداری بوده و جانش را برای دزدیدن هفتاد هزار تومان پول بی ارزش از دست داده است؛ به یاد می آورد که از بی شرافتی و بی غیرتی و بی مهری همین مردمان تماشاگر اعدام بوده که زندگیش تباه شده و جوانی اش سیاه گشته و عمرش بر باد فنا رفته است؛ بیشتر فکر می کند و در می یابد که اگر این جماعت به همین اندازه که برای دیدن مرگ وی شوق و ذوق داشتند، برای بهبود شرایط زندگی های شان تلاش می کردند، وی دیگر مجبور به دزدیدن هفتاد هزار تومان پول نمی شد.

دیگر وفت رفتن رسیده و لحظات پایان زندگی اش است و نفرتی از کشورش، مردمانش، هم شهریانش و تمامیِ آن آدمک های بی وجدانی که جمع شده اند تا مرگ انسانیت را تماشا کنند در دلش وجود دارد و هیچ کسی را پاک تر، نزدیک تر و بی ریا تر از جلادش نمی یابد تا بر روی شانه های گریه کند! گریه قربانی بر شانه های جلاد، یعنی مرگ روحی جامعه ای پست و بی ارزش! یعنی نابودی تمدن و فرهنگی چند هزار ساله و یعنی مرگ تدریجی ایران!

۱۳۹۱ بهمن ۳, سه‌شنبه

بازگشت نسرین ستوده به زندان


آخرین عکس از نسرین ستوده قبل از بازگشت به زندان اوین

نسرین ستوده با احضاریه ای ساعت ۲۳ دوشنبه شب در حالی به زندان اوین بازگردانده شد که دو فرزندش گریه میکردند و حاضر نبودند از مادرشان جدا شوند.

قبل از آمدن او به مرخصی با تاکید به او گفته بودند که این مرخصی طولانی و به نوعی دائمی خواهد بود. وگرنه نسرین اعلام کرده بود که حاضر نیست پس از ٢ سال و نیم, به مدت ٣ روز به مرخصی برود. مرخصی ٣ روزه بیشتر موجب خواهد شد آرامش بچه ها از بین رفته و وضع روحی آنها به هم بریزد. استدلال او کاملا درست بود همین طور هم شد.
ساعت ١١ امشب در حالی که بچه ها گریه میکردند و حاضر نبودند از مادرشان جدا شوند و از طرف دیگر همه ی دوستان و همراهان از این احضار شوکه بودند نسرین وارد زندان شد.
او چمدان مسافرت را که آماده کرده بود خالی و با وسایل زندان پر کرد و رفت ... !!

۱۳۹۱ دی ۳۰, شنبه

اختلاس گران درناز ونعمت ، زورگیران خرده پا بالای چوبه دار!

خبر رسیده دوتن از زورگیران آن نوار معروف زورگیری ا زیک جوان مقابل خانه اش قرار است یکشنبه اعدام شوند. این درشرایطی است که اختلاس گران نظام اسلامی یا درکانادادر خانه های ۳ میلیون دلاری شان لم داده اند یا درخود ایران اسلامی آپارتمان ۵۰ میلیارد تومانی می خرند. این هم گوشه ای دیگر از عدل و عدالت درنظام اسلامی. نه قانونی نه دادرسی نه وکیل مدافعی نه آیین نامه مشخصی فقط چوبه داربررای خرده پاها و میلیاردها دلار پول برای اختلاس گران خودی!

۱۳۹۱ دی ۲۸, پنجشنبه

در این سرزمین زنان نیز به ورزشگاه می‌روند ولی برای تماشای اعدام!

خبر اعدام در ورزشگاهی در شهر سبزوار، بی‌اختیار ذهن من را به سمت افغانستان طالبانی سوق داد. به کشور و زمانی که خشونت کاملا عریان بود و هیچ‌کس از این‌که رفتاری غیرانسانی را انجام می‌دهد، ترسی نداشت. حکومتی که قوانین تصویب شده در آن به جای عدالت، وحشی‌گری را ترویج می‌داد. در افغانستان نیز اعدام‌ها در ورزشگاه‌هایی مانند غازی انجام می‌شد و این به معنی تفریح و لذت بردن مردم از زجر کشیدن و کشته شدن بود؛ به مانند نبرد انسان‌ها و حیوانات درنده در روم که در آن انسان‌ها از کشته شدن دیگر هم‌نوعان خود لذت می‌بردند. جای تاسف دارد که ایران نیز به این فهرست پلید اضافه شد و در این کشور، مردم در سکوها به نظاره می‌نشینند و زن و مرد در کنار هم از کشته شدن یک نفر فریاد رضایت سر می‌دهند.

اعدام‌های صورت گرفته به خصوص در ایران به جای این‌که در عمل بتوانند آمار جرم را کاهش دهند، بیش‌تر برای آرام شدن وجدان‌ها و سرکوب گذاشتن بر واقعیت و چرایی وقوع جرم‌ها انجام می‌شوند. زمانی که اعدامی صورت می‌گیرد، در ظاهر به این معنی است که کننده جرم از بین رفته است و به این ترتیب، شانس تکرار جرم کاهش خواهد یافت. حال آن‌که، اعدام در این‌جا سرکوب گذاشتن بر واقعیت و مسکن کوتاه‌مدت است و در این باره باید ریشه‌یابی شده و چرایی وقوع جرم پیدا شود و شانس وقوع دوباره آن به صورت حقیقی کاهش یابد.

موافقان اعدام علاوه بر این‌که معتقد می‌باشند اعدام یک فرمان الهی است، از طرفی معتقدند که اعدام می‌تواند آمار وقوع جرم در جامعه را کاهش دهد. با این حال، با بررسی آمارهای رسمی به راحتی می‌توان به این نتیجه رسید، اعدام که سخت‌گیرانه‌ترین نوع مجازات است هیچ تاثیری در کاهش وقوع قتل‌ها در ایران نداشته و در برخی سال‌ها افزایش قابل توجهی نیز داشته است. برای نمونه، آمار قتل در ایران و در سال ۱۳۸۰، ۲۱۹۵ مورد بوده است که این میزان در سال ۱۳۸۹ به ۲۲۷۷ مورد رسیده است. این در حالی است که در این سال‌ها آمار اعدام‌ها به صورت سالانه افزایش یافته است. آمار اعدام‌ها در سال ۷۸، ۱۶۵ مورد بوده که این آمار در سال ۹۰ به ۵۵۲ تا ۶۷۶ مورد افزایش یافته است. این آمار آشکارا نشان می‌دهد که اعدام‌ها تاثیری در کاهش وقوع قتل و در کل جرم در ایران نداشته است. حتی در امریکا به عنوان یکی از کشورهایی که بیش‌تر آمار اعدام را دارد، نشان داده شده است که وقوع قتل در ایالاتی که اعدام منسوخ شده است به مراتب کم‌تر از سایر ایالات‌های آن کشور است.

اعدام علاوه بر این‌که تاثیری بر کاهش میزان وقوع جرم نداشته و ندارد، از طرفی وقوع اعدام‌ها افزایش خشونت در جامعه را نیز موجب می‌شود. با وجود اعدام آن‌هم در ملاعام و به شیوه دار زدن که عمدتا هم‌راه با درد فراوان است و با استقبال مردم نیز مواجه می‌شود، زشتی و قبح یکی از وحشیانه‌ترین رفتارهای انسانی از بین رفته و عادی می‌شود. وقتی بسیاری از روان‌شناسان از تاثیر دیدن صحنه‌های خشن فیلم‌ها و بازی‌های رایانه‌ای در جامعه، بیم دارند؛ چطور است که اعدام نمی‌تواند بر جامعه تاثیر گذاشته و خشونت را رواج دهد؟

از سویی، مجازات اعدام صورت می‌گیرد که نشان داده شود کشتن یک انسان، عملی صحیح نیست ولی اعدام مگر چیزی جز کشتن یک انسان دیگری است؟ اگر عملی ناصواب باشد هرگز نمی‌توان آن را با همان عمل ناصواب پاسخ داد و در بیش‌تر مواقع هر کار زشتی تا ابد و در هر شرایطی زشت و پلید می‌باشد. در این نوع جوامع، اصولا کشتن کار ناپسندی نیست و در بسیاری از مواقع مردم خود خواستار کشتن دیگران می‌باشند و به آن مشروعیت می‌دهند. در این‌جا ملاک عمل کشتن نیست و شخصی که آن را انجام می‌دهد می‌توان آن عمل را زشت و یا صحیح جلوه دهد. در این باره، ویکتور هوگو می‌گوید: «آيا گمان داريد، اعدام درس عبرت است؟ چرا؟ به خاطر آن‌چه درس می‌دهد؟ مگر چه می‌آموزيد با اين درس عبرت؟ اين را كه نبايد كشت؟ نبايد كشت را با چه می‌آموزيد؟‌ با كشتن؟»

یک اشکال عمده اعدام نیز این است که اعدام بازگشتی ندارد و اگر به فرض، حکم اعدامی صادر و انجام شود و بعد از مدتی خلاف آن ثابت شد آیا می‌توان فرد مورد نظر را دوباره به زندگی برگرداند؟ حال آن‌که نمونه‌های فراوانی از این اشتباهات دیده شده است و یا به علت اعدام و بسته شدن پرونده دیگر واقعیت عیان نشده است. موريس گارسن در این زمینه می‌گوید: «چون اعدام جبران‌ناپذیر است، با سایر مجازات‌ها فرق دارد و دلیل مخالفت‌ها با اعدام به همین خاطر است.»

با تمامی این‌ها، متاسفانه در داخل ایران بسیاری با این نوع مجازات‌ها موافق می‌باشند و حتی ساعت‌ها منتظر می‌مانند تا زجرکشیدن یک یا چند نفر بر اثر دار زده شدن را ببینند و با بیش‌تر شدن دست و پا زدن‌های آن‌ها در هنگام دار زده شدن، هیجان‌زده می‌شوند و آن‌ها از این صحنه‌ها فیلم برداشته و ساعت‌ها درباره آن با بقیه صحبت می‌کنند. این‌که در مراسم اعدام ساعت‌ها زودتر مردم به محل آن آمده و مشتاقانه منتظر اعدام یک انسان می‌باشد، معنی جز این‌که خشونت در جامعه نهادینه شده است را ندارد. در نهایت، به علل مختلف که خلاصه‌وار در متن بالا بدان اشاره شد، ناکارآمدی اعدام ثابت شده است و در بسیاری از کشورها مجازات اعدام در سال‌های اخیر منسوخ گشته است.

۱۳۹۱ دی ۲۷, چهارشنبه

استفاده طالبان های ایران از استادیوم ورزشی برای اعدام !

صبح امروز دو نفر اعدام شدند طالبان ایران یکی از آنان را در استادیوم ورزشی مشهد بدار آویخت و تعدادی از مردم بلازده به تماشا نشستند.

  غلامعلی صادقی دادستان عمومی انقلاب مشهد اعلام کرد، با توجه به سیاست‌های دستگاه قضایی مبنی بر برخورد شدید با اشرار، پس از طی مراحل قانونی حکم اعدام دو تن از متجاوزان به عنف اجرا شد.

وی تصریح کرد: صبح روز چهارشنبه (امروز) قبل از طلوع آفتاب احکام دو تن از متجاوزین به عنف در شهرستان‌های مشهد و سبزوار اجرا شد. این احکام در راستای انجام وظایف قانونی و در پاسخ به مطالبات عمومی از مجموعه قضایی صورت گرفت.

دادستان عمومی و انقلاب مشهد بیان کرد: یکی از این احکام در محوطه زندان مرکزی مشهد و دیگری در ملاء عام و در محل وقوع جرم در سبزوار اجرا شد.

درهمین حال عکس های باشگاه خبرنگاران از متجاوز اعدامی در سبزوار حاکی از آن است که اجرای این حکم در استادیوم ورزشی در این شهر انجام گرفته است و مردم برای مشاهده این اعدام بر روی سکوهای ورزشگاه مستقر شده اند.

۱۳۹۱ دی ۲۰, چهارشنبه

نه به اعدام ! نه به جمهوری اسلامی! نه به شکنجه ! نه به زندان

اعدام جنایتی است که با آگاهي صورت می‌گیرد. .حکومت ايران اعدام را به مثابه اهرم کنترل و فشار در جامعه اعمال می‌کند و به اشکال مختلف شهروندان ایرانی را به قتل می‌رساند. نه تنها بسیاری از زندانیان سیاسی و کودکان در خطر مرگ قرار دارند بلکه افراد عادی نیز از ماجراجویی های نیروهای انتظامی و بسيج ایران در امان نیستند.
زانیار مرادی و لقمان مرادی 2 نمونه ی بارز این مسائل میباشند
اعدام های بدون دلیل , اعدام های شتاب زده و اعدام های خیابانی در ایران روز به روز شدت می‌گیرد

نامه زانیار مرادی از زندان رجایی شهر کرج به هم سن و سالهاي خودم در سراسر جهان
یکشنبه, ژانویه 6, 2013 - 13:03
من اسمم زانيار مرادی است. الان از سلول مرگی در آن سوی دنيا در شهر کرج درکشور ايران نشسته و ميخواهم با شما جوانان در اروپا و امريکا٬ با شما جوانان همسن و سال خودم در ژاپن و استراليا و فرانسه و افريقا و در همه جای دنيا حرف بزنم. نگذاريد مرا اعدام کنند! آيا دنيا آنقدر بيرحم است که اين صحنه را تماشا کند که من و پسر عمويم در خيابان اعدام شويم و چيزی نگويد و کاری نکند؟
نگذاريد ما را اعدام کنند. بهر طريقی که ميتوانيد ٬ سعی کنيد از ابتکارات جوانانه استفاده کنيد و کاری کنيد که حکومت اسلامی ايران ببيند که ما تنها نيستيم و دنيا به اين حکم ظالمانه اعتراض دارد.صدای اعتراض شما و هر حرکت و اعتراضی که بکنيد به گوش ما فورا ميرسد. منتظر شنيدن اخبار اعتراضات شما همسن و سالهای خودم هستم
ميدانم که اين ترس من و اين درخواستم از طريق امکانات اينترنتی به گوش شما ميرسد. پس فقط چند دقيقه صبر کنيد٬ چند ثانيه وقت بگذاريد و از من بشنويد که چقدر سخت است در بيست و يک سالگی با مرگ مواجه شدن٬ با کابوس مرگ زندگی کردن و هر لحظه از صدای پای زندانبانان ترسيدن و بر خود لرزيدن!
ما سه سال است که زنداني شده ايم . من زانيار مرادي و هم پرونده اي من لقمان مرادي٬ ۹ ماه را زير شکنجه بوديم. ما را چنان کتک ميزدند که ديگر توان راه رفتن نداشتيم و همين امروز نيز کمرم بشدت درد ميکند و دو مهره کمرم شکستگي دارد. به ما گفتند اگر حرفهايي که آنها ميخواهند را نزنيم٬ به ما تجاوز ميکنند و ما نامه هايی را که آنها آوردند امضا کرديم. و اکنون در يک قدمي مرگ با طناب دار در خياباني در تهران و يا مريوان شهر محل تولدمان ايستاده ايم. اين روزها شنيدم که دارند مقدمات اجرای حکم اعدام ما را فراهم ميکنند و چهار روز است که حالم خوب نيست٬ شبها خوابم نميبرد و فکر کردم شايد با اين نامه بتوانم بخودم کمک کنم.
زانيارمرادي -- زندان رجايي شهر کرج